لئو که قادر به مقاومت در برابر وسوسه پول نبود، در آزمایشگاهی پر از گلخانه با دختری ساده لوح و رمانتیک به نام گایا آشنا شد. " -- عبدالالحضرد، داستان 730 سازمانی وجود داشت که موجودات ناشناخته ای را در گوشه ای از جهان پنهان می کرد. لئو، محققی خوش آتیه، به شرکت مشهور بیوتکنولوژی آبل پیوست و در روز اول، سرپرست زیبا و در عین حال سردش به او پیشنهاد شغلی با درآمد خوب داد. "آن موجود همیشگی نمی میرد، اما در ابدیت عجیب، حتی مرگ هم می میرد.
اطلاعات دقیق...